پاپ_آپ

آخرین مطالب

آخرین ارسال های انجمن

همه چیز در مورد کشور عربستان

شیعیان در سرزمین عربستان، مهد ظهور اسلام، تاریخچهای دیرینه دارند، بطوریکه میتوان تاریخ تشیع در این شبه جزیره را همزمان با پیدایش اسلام دانست. متأسفانه در سالهای حاکمیت خاندان آل سعود بر عربستان سعی شده این تاریخ نورانی کتمان شود. همواره تلاش شده است تا شیعیان اهل بیت(ع) را مهمانانی ناخوانده این سرزمین معرفی کنند. در این مقاله ابتدا در مقدمهای کوتاه با تاریخ و جغرافیای شبه جزیره عربستان و سپس با کشور عربستان سعودی و موقعیت سیاسی آن آشنا میشوید و آنگاه به جایگاه تشیع و شیعیان عربستان میپردازیم.

اهمیت سرزمین عربستان

سرزمین حجاز که امروزه به نام عربستان سعودی شناخته میشود، از جهات زیر اهمیت ویژهای دارد:

۱.قبله گاه مسلمانان که بیان کننده ی حلقه ارتباط بین اسلام و آیین حنیف حضرت ابراهیم (ع) است، در این منطقه قرار دارد و هر فرد مسلمان در اوقاتی مشخص عبادات خود را به سوی خانه کعبه انجام می دهد. همچنین مراسم عبادی-سیاسی حج نیز در حجاز صورت می گیرد که همه ساله میلیون ها مسلمان را به سوی خود جذب می کند. وجود حرمین شریفین در مکه و مدینه، عربستان را قطب عالم اسلام کرده است.

۲.خورشید وحی در این ناحیه تابیدن گرفت و به جهان پرتو افشانی نمود. رسول اکرم(ص) در بخش غربی آن یعنی حجاز، رسالت معنوی و تبلیغی خویش را عهده دار شد قرآن کریم بر قلب مبارکش نازل گردید.

۳.واقعه سرنوشت ساز غدیر خم که حساس ترین و درخشان ترین فراز تاریخ اسلام و آخرین زمینه ای بودکه رسول خدا(ص) برای تثبیت امامت و جانشینی پس از خود فراهم ساخت، در این مکان صورت گرفت.


۴.شجره طیبه و عطر افشان اهل بیت نبی اکرم(ص) که از منبع فیاض وحی سیراب گردیده بود، در حجاز روییدن گرفت. این سرزمین مقدس، مولد، موطن و کانون مبارزات پیشوایان معصوم(علیهم السلام) است و در واقع بستر حغرافیایی قرآن عترت به شمار می رود.

۵.نخستین تشکل شیعه به دست گروهی از صحابه و یاران پیامبر در این ناحیه پدید آمد. این افراد، پاسدار راستین اسلام و خواستار حکومت حق و اجرای عدالت اند و بر این اصل افتخار می کنند که پیرو واقعی پیامبر و جانشینان بر حق او هستند.

تاریخ قدیم عربستان: منابعی که می توانند اطلاعاتی راجع به عربستان پیش از اسلام به ما بدهند عبارتند از:

۱.نوشته های مورخان عرب

۲.نوشته های تورات و دیگر کتب قدیم یهود

۳.نوشته های نویسندگان یونانی و رومی

۴.آثار باستانی که در خود عربستان و یا در کشورهای مجاور آن پیدا شده است.

با وجود اکتشافات فراوان دانشمندان، تاریخ قدیم عربستان هنوز کامل نیست و محتاج به تحقیقات و اکتشافات آینده است.

عربستان مسکن دیرینه اقوام سامی و احتمالا هم مهد اصلی این نژاد بوده است. همچنانکه بسیاری از دانشمندان معاصر معتقدند که از سه هزار سال پیش از میلاد قبائل سامی ای از این سرزمین بیرون آمده و از بادیه الشام به کشورهای آباد اطراف عربستان مانند عراق و مصر گسترده شده اند.

اما  گذشته از تاریخ قدیم عربستان، این قول مسلم است که در عصر اسلام ساکنان عربستان به دو دسته بزرگ منقسم بوده اند؛ قحطانیها در جنوب عربستان و عدنانیها در شمال.[۱]

تاریخ کشور عربستان: عربستان یکی از ثرونمندترین کشورهای جهان می باشد. این ثروت از طریق فروش نفت به دست می آید و هم ا کنون بخشی از بزرگترین ذخایر نفت جهان در این کشور و در استان شرقی این کشور قرار دارد. استخراج نفت بیش از نیم قرن نیست که باعث شهرت عربستان شده است. قبل از آن ریگزارهای وسیع عرستان، عرصه جنگهای قبیله ای  زندگی بدوی بود و تنها وجود حرمین شریفین در مکه و مدینه توجه همگان را به سرزمین حجاز معطوف می ساخت. در فاصله زندگی فقیرانه صحرانشینی تا کشف ثروت سرشار نفت تحولات سیاسی چندی در عربستان صورت گرفت که منجر به استقرار حاکمیت جدید در آن سرزمین گردید. همین حاکمیت جدید سیمای عربستان را به شکل کنونی آن در آورده است.

در اوایل قرن بیستم علاوه بر دو قدرت خارجی انگلستان و عثمانی، سه نیروی محلی عمده هم در نواحی داخلی شبه جزیره عرض اندام می کردند که عبارتند از آل رشید در شمال عربستان، آل سعود در منطقه نجد، و شریف حسین در منطقه حجاز.

با پیوستن عثمانی به آلمان در جنگ جهانی اول، عزم انگلستان در تجزیه امپراطوری عثمانی راسخ تر شد. در سال ۱۹۱۶ انقلاب عربی آغاز شد و به سرعت سراسر حجاز را در بر گرفت. نیروهای شریف حسین، پادگان عثمانی را تصرف کردند و سرزمینهای عربی از امپراطوری عثمانی جدا شد و شریف حسین به عنوان حاکم عربستان شناخته شد. اما در سال ۱۹۲۴ عبدالعزیز بن سعود، به قلمرو شریف حسین حمله کرد و توانست با تصرف مکه و جده، به طور کامل بر حجاز مسلط شود. از طرف دیگر دولت آل رشید هم که از طرف عثمانی حمایت می شد‌، سعی در تضعیف موقعیت عبدالعزیز داتشت که موفق نشد و با این پیروزی، آل سعود بر تمام منطقه نجد عربستان هم حاکم شد. کار استقلال کامل دولت جدید آل سعود در عربستان با تصرف عیسر در سال ۱۹۲۶ و عقد قرارداد مرزی با دولت یمن در سال ۱۹۳۴ کامل شد. در سال ۱۹۳۹ که جنگ جهانی دوم آغاز گشت، عبدالعزیز که موقعیت کشور خود را چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی در وضعیت بسیار خوبی می دید، در طول جنگ، کشور عربستان را بیطرف اعلام کرد. در زمان حکومت ملک عبدالعزیز، روابط عربستان با آمریکا یه حد اعلای خود رسیده بود و حتی شرکت نفتی آرامکو از آمریکا برای استخراج نفت از مناطق شرقی عربستان، با این کشور پیمان بست. در زمانی هم که عربستان با مشکل مالی مواجه می شد، کشور آمریکا به او وام های کلان می داد. و همین خود باعث شد که عربستان در اوج جنگ جهانی دوم به صف متفقین بپیوندد و  روابط خود را با آمریکا تحکیم نمود و این روابط تا سال ۱۹۵۳ که عبدالعزیز در گذشت همچنان به قوت خود باقی ماند و زمانی که عبدالعزیز در گذشت، در سیاست خارجی، عربستان نزدیکی به آمریکا و در سیاست داخلی، تجدد و تعصب را در کنار هم پیش برد.ئپس از ابن سعود، چهارتن از فرزندانش به حکومت عربستان رسیدند که به ترتیب عبارتند از: سعود، فیصل، خالد و فهد.

زمانی که سعود به جای پدر بر تخت قدرت تکیه زد، همان سیاست پدر یعنی رابطه با آمریکا را در پیش گرفت اما بعدها میان او و ولیعهدش فیصل درگیری پیش آمد و سرانجام فیصل توانست در سال ۱۹۶۴ با خلع برادرش، خود بر اریکه پادشاهی بنشیند. و مهمترین حربه سیاست خارجی فیصل، افزایش درآمد نفت بود. سرانجام، فیصل در سال ۱۹۷۵ به دست برادرزاده خود به قتل رسید. و برادرش خالد به سلطنت رسید. مهمترین حوادث دوران خالد در خاورمیانه ، جنگهای داخلی لبنان و صلح مصر با اسرائیل بود که دولت خالد سیاست میانه روی و محافظه کاری خود را گسترش داد. بعد از مرگ خالد درسال ۱۹۸۲، برادرش فهد در حالی به قدرت رسید که نزدیکی هر چه بیشتر به غرب را اساس سیاست خود قرار داد و می توان گفت که یکی از عواقب این سیاست، فاجعه خونین مکه در ۹ مرداد ۱۳۶۶ ش بود که طی آن ۴۰۰ نفر از حجاج ایرانی و غیر ایرانی به دست نیروهای عربستان به شهادت رسیدند[۲].

جغرافیا : شبه جزیره عربستان در نیمکره شمالی و نیمکره شرقی در جنوب غربی آسیا قرار گرفته است و از هفت واحد سیاسی عربستان سعودی، جمهوری یمن، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و کویت تشکیل شده است. جغرافیدانان شبه جزیره عربستان یا جزیره العرب را به شش قسمت تقسیم کرده اند: ۱- تهامه، ۲- حجاز، ۳- نجد ، ۴- یمن، ۵- عروض،  ۶- حضرموت و المهره.

کشور عربستان سعودی:

عربستان سعودی کشوری است با ۲۱۴۹۶۹۰ کیلومتر مربع مساحت که مبدا راس السرطان از آن می گذرد. از شمال با اردن، عراق و کویت، از جنوب شرقی با جمهوری دموکراتیک یمن، و از شمال شرقی با قطر و امارات متحده عربی هم مرز است. این کشور مرز طولانی با دریای سرخ و مرز کوتاهتری باخلیج فارس دارد و طول مرزهای آن به ۴۵۳۲ می رسد.[۳]

الف. جغرافیای انسانی:

جمعیت عربستان طبق آمار سال ۲۰۰۶ بالغ بر ۲۷۰۱۹۷۳۱ نفر می گردد که از این تعداد حدود یک پنجم آن را غیر بومیان و خارجیان تشکیل می دهند. ۹۰ درصد از اقوام این کشور عرب و ۱۰ درصد باقی مانده آفریقایی – آسیایی هستند. و ۱۰۰ درصد جمعیت این کشور مسلمان و شیعیان حدود %۱۰ از مردم عربستان را تشکیل می دهند یعنی جمعیت آنها حدود ۲۷۰۰۰۰۰نفر است.  زبان رسمی کشور، عربی است. واحد پول این کشور در معاملات ریال سعودی است. هر دلار آمریکا برابر با ۳⁄۷۴ریال عربستان است .

ب. جغرافیای سیاسی:

پادشاهی عربستان سعودی، (المملکه العربیه السعودیه) نام کامل کشور است. Kingdom of saudi arabia

بخش های حکومتی عربستان سعودی شامل ۱۳ استان می باشد که شامل البحاح، الحدود، الشمالیه، الجوف، المدینه، القاسم، الریاض، السیر، حائل، جیران،‌مکه،‌نجران،‌تبوک و الشرقیه است که شیعیان عربستان در همین استان الشرقیه زندگی می کنند. بر اساس قانون اساسی، قانون اسلام در عربستان اجرا می شود و در اجرای آن بسیار سختگیر هستند. قوای دولت عربستان بر سه قوه قضائیه،‌ اجرائی، و مقننه استوار است. ریاست کشور عربستان بر عهده شاه و نخست وزیر می باشد. پادشاه هم ریاست کشور و هم ریاست دولت را بر عهده دارد. انتخابات در کشور عربستان وجود ندارد و پادشاهی موروثی است. مجلس شورای عربستان مرکب از ۱۵۰ عضو و یک رئیس و چهار مرجع قضائی دیوان عالی، دادگاه عالی،‌ دادگاه محلی و دادگاه ویژه وجود دارد.

احزاب:

احزاب سیاسی ای در عربستان علی رغم ممنوعیت به طور زیرزمینی به فعالیت مشغول هستند که از آن جمله می توان به اخوان المسلمین، سازمان اتحاد اسلامی دانشجویان، مجمع کارگران اسلامی آرامکو، سازمان گروه اسلامی زنان، حزب دمکرات عربستان، خزب بعث طرفدار عراق، حزب بعث طرفدار سوریه، جبهه آزادی بخش ملی، حزب دمکراتیک خلق، حزب کمونیست و القاعده اشاره کرد[۴].

کشور عربستان از کشورهایی است که در سازمان های بین المللی دارای مشارکت بسیار بالایی است و نقش بسیار مهمی را در سازمانهایی نظیراوپک،‌ سازمان کنفرانس اسلامی، سازمان تجارت جهانی، آنکتاد،‌ فائو، شورای همکاری خلیج فارس، گروه ۷۷ و یونسکو ایفا می کند و به طور کلی می توان گفت که عربستان سعودی در ۵۰ سازمان بین المللی عضویت دارد.

مطبوعات:

از مطبوعات مهم کشور عربستان می توان به الوطن، الریاض، الجزیره، عکاظ، الشرق الاوسط و عرب نیوز

(arab news) اشاره کرد[۵].

مذهب:

اسلام تنها دین رسمی آن کشور است ,مذهب رسمی کشور عربستان  حنبلی می باشد که یکی از مذاهب معتبر اسلامی و مذاهب اهل سنت می باشد. مذاهب دیگر اهل تسنن و نیز مذهب شیعه نیز در عربستان رواج دارد. ارزش‌های دینی در عربستان سعودی ، فرهنگ ، و سیاست را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

اقتصاد:

اقتصاد عربستان ، موفق و مبتنی بر نفت است. دولت بر فعالیت‌های عمدهٔ اقتصادی کنترل دقیق دارد. حدود ۳۵ درصد محصولات عمدهٔ داخلی به بخش خصوصی تعلق دارد. تقریباً ۴میلیون کارگر خارجی در اقتصاد عربستان، به خصوص در بخش نفت و خدمات ، نقش مهمی ایفا می‌کنند. کاهش شدید قیمت نفت در سال ۱۹۹۸ ضربهٔ شدیدی بر اقتصاد عربستان بود که سبب شد محصولات عمدهٔ داخلی به میزان ۱۱ درصد کاهش یابد و کسری بودجه به ۳/۱۲ میلیارد دلار برسد . در سال ۱۹۹۹ به دلیل قیمت کم نفت، دولت برنامه‌هایی را برای کاهش هزینه اعلام کرد و قسمت بیش تری را از اقتصاد به بخش خصوصی سپرد. کمبود آب و رشد سریع جمعیت تلاش‌های دولت را برای خوداتکایی در زمینهٔ کشاورزی محدود کرده‌است. عربستان با تورم ۵/۱ درصدی کم ترین میزان تورم در خاورمیانه را داراست. عربستان در تولید نفت خام، پالایش نفت ، پتروشیمی ، سیمان ، فولاد ، کودشیمیایی و پلاستیک صنعت موفقی داشته است.

وضع زنان:

بحران هویت زنان سعودی:

پس از چندین دهه بررسی و به دنبال به وجود آمدن مشکلات مربوط به هویت، وزارت کشور عربستان در آوریل ۲۰۰۵ با حق زنان سعودی برای داشتن کارت شناسایی در صورت درخواست خود آنها موافقت کرد.

بسیاری از زنان تصمیم گرفتند از داشتن کارت شناسایی صرف نظر کنند نه به این دلیل که آنها نمی خواستند کارت شناسایی داشته باشند ، بلکه این محرومیت به این دلیل بود که پدر ، همسر یا برادر آن‌ها به دلیل چاپ عکس زنان بر روی کارت شناسایی ، با اعطای کارت شناسایی به زنان مخالفت می کردند . این مخالفت با تکیه بر این اصل اسلامی که مردان سرپرست زنان هستند و در نتیجه آنها به داشتن هویت رسمی نیاز ندارند ، توجیه می شد.

رانندگی برای زنان سعودی: رانندگی زنان در عربستان سعودی ممنوع است و با وجود برخی تلاشهای انجام شده برای لغو این ممنوعیت ، به دلیل مخالفت مقامات روحانی این کشور ، این تلاشها به نتیجه نرسیده است.

از سوی دیگر ، سازمان رانندگی عربستان اعلام کرد که علّت ممنوعیت رانندگی زنان این است که زنان اگر نقاب را رعایت کنند ، به سختی می‌توانند رانندگی کنند و این احتمال تصادفات را افزایش خواهد داد.

حق رای برای زنان سعودی: دولت‌ عربستان‌ اعلام‌ کرده‌ که‌ زنان‌ نمی‌توانند در نخستین‌ انتخابات‌ سراسری‌ این‌ کشور که انتخابات شورای شهر است رای‌دهند . علما این تصمیم دولت را تایید و رای دادن زنان را موجب فساد و خلاف عفت دانستند . عمر هیاج الزین به عنوان رییس دولت اعلام کرد که زنان فاقد صلاحیت لازم برای قضاوت دربارهٔ کاندیداهای انتخاباتی هستند. هر چند برخی دیگر اعلام این ممنوعیت را مشکل هویت زنان می‌دانستند و این که اکثر زنان کارت شناسایی ندارند.

فعالیت اقتصادی برای زنان سعودی: در قوانین سعودی، اشتغال زنان به هر کاری جز تدریس و پرستاری ممنوع گشته‌است.

تدریس برای زنان محدود به کلاس‌های دختران می‌شود و آن‌ها حق تدریس برای پسران را ندارند . با این حال باز هم شرکت زنان در مشاغل بسیار محدود است و برای این کارها نیز اجازهٔ رسمی شوهر یا ولی شرط محسوب می‌شود.

جدا سازی زنان و مردان: ورود زنان بدون همراهمی محرم به بسیاری از اماکن عمومی سعودی از جمله بانک‌ها ، رستوران‌ها ، فروشگاه‌ها ممنوع است. شرکت زنان در مجامع عمومی حتی در مسجد بسیار محدود است.

آموزش عالی:  سیاست آموزشی، دانشگاههای عربستان سعودی دو نوع تحصیلات را به اجرا می گذارند: تحصیلات سنتی و تحصیلات الگو گرفته از غرب. مقاطع آموزشی عربستان هم تقریبا مانند ایران است چرا که مقطع کارشناسی ۴ سال طول می کشد،‌ مقطع ماجیستر یا همان کارشناسی ارشد هم حدود ۲ سال و در بعضی از رشته ها مثل قانون اسلامی، زبان عربی و علوم اجتماعی ۳ سال طول می کشد که در پایان باید همراه با پایان نامه باشد اما مقطع دکتری در قالب برنامه های آموشی ۳ ساله ارائه می گردد.

دانشگاهها: دانشگاههای عربستان سعودی دو نوع تحصیلات را به اجرا می گذارند: تحصیلات سنتی اسلامی و تحصیلات الگو گرفته از غرب. این دانشگاهها عبارتند از:

۱.        دانشگاه ملک سعود: این دانشگاه که در سال ۱۹۷۵م/۱۳۷۷ه ق به عنوان دانشگاه ریاض تاسیس گردید، یکی از بزرگترین دانشگاههای عربستان سعودی می باشد. زبان آموزشی این مرکز فرهنگی، عربی و در رشته های پزشکی و مهندسی، انگلیسی می باشد.

۲.        دانشگاه اسلامی مدینه: این دانشگاه در سال ۱۹۶۱م/۱۳۸۰ه ق در شهر مدینه منوره افتتاح شد که دانشجویان این دانشگاه به تحصیل علوم دینی اشتغال دارند و همچنین در این دانشگاه مذاهب اربعه تسنن تعلیم داده می شود.

۳.        دانشگاه ملک عبدالعزیز جده: در سال ۱۹۶۴م/۱۳۸۴ه ق، دانشگاهی با عنوان ملک عبدالعزیز توسط ملک فیصل افتتاح گردید اما در سال ۱۹۶۷ م بود که اولین دانشکده این مرکز به نام دانشکده اقتصادی و علوم اداری شروع به کار کرد.

۴.        دانشگاه ملک فیصل: این دانشگاه در سال ۱۹۷۵م/۱۳۹۵ه ق در دمام تاسیس شد. شعبه ای از آن نیز در شهر احساء دایر می باشد.

۵.        دانشگاه امام محمد بن سعود: این دانشگاه در سال ۱۹۵۳م/۱۳۷۳ه ق در ریاض تاسیس گردید وزبان آموزشی آن عربی است.

۶.        دانشگاه ام القری: این دانشگاه در سال ۱۹۷۵م/۱۳۹۵ه ق در مکه مکرمه تاسیس گردید و دارای هفت دانشکده می باشد.

۷.        دانشکده تربیت: مرکز این دانشکده در مکه است که هدف این دانشکده در حقیقت تامین معلمان مدرسه های کشور می باشد.

۸.        دانشکده شریعت و تحقیقات اسلامی مکه: که در سال ۱۹۴۹م/۱۳۶۹ه ق تاسیس شد و هدف از تاسیس آن تربیت قاضی لازم برای قضاوت و همچنین تدریس در مدرسه ها بود.

۹.        دانشکده صنعت نفت و معادن: هدف از افتتاح این دانشکده که در سال ۱۹۶۳م/۱۳۸۳ه ق در ظهران افتتاح شد، تربیت کارشناسان و متخصصین در امور مربوط به نفت و سایر معادن بود.

-         همچنین حکومت سعودی سه دانشگاه از این دانشگاهها را به تدریس بر مبنای برنامه های سلفی وهابیت اختصاص داده که عبارتند از: دانشگاه محمد بن سعود در ریاض، دانشگاه ام القری در مکه مکرمه و دانشگاه اسلامی در مدینه منوره[۶].

انجمنهای آموزشی – تحقیقاتی: ۱- مرکز تحقیقات ومطالعات اسلامی ملک عبدالعزیز این مرکز در سال ۱۹۷۲م درشهر ریاض به یاد پادشاه قبلی تأسیس گشت و دارای اسناد و منابع مهم فرهنگی, ادبیاتی جغرافیایی و تاریخی می باشد.

۲- انجمن زیست شناسی سعودی, تأسیس آن در سال ۱۹۷۵ م بوده, تعداد اعضای آن ۳۵۰

نفر می باشد این انجمن وابسته به دانشگاه ملک سعود می باشد و در شهر ریاض واقع شده است.

۳- دبیرخانه عرب برای آموزش در کشورهای خلیج فارس در سال ۱۹۷۵ م با هدف همپایه

نمودن سطح کشورهای عرب حوزه خلیج فارس (امارات عربی متحده, بحرین, کویت, عربستان

سعودی, عمان و قطر) تأسیس شد.

۴- مرکز علمی و فن آوری ملک عبدالعزیز؛ این مرکز تحقیقاتی به سال ۱۹۷۷ م در شهر

ریاض تأسیس یافت. هدف از تأسیس آن تنظیم خط مشی سیاسی ملی برای توسعه فن آوری؛ علوم ,

راهبرد و همچنین ارائه طرح و نقشه برای چگونگی انجام آن هدفها بوده است.

۵- سازمان اسلامی علمی, فنی و توسعه؛ در سال ۱۹۸۰ م تأسیس شد و وابسته به سازمان

کنفرانس اسلامی می باشد. خط مشی آن همپایه و هم سطح نمودن علمی و فن آوری کشورهای

عضو این کنفرانس است.

۶- مرکز تحقیقات آموزش و پرورش اسلامی؛ توسط سازمان کنفرانس اسلامی در مکه به

سال ۱۹۸۰ م تأسیس شد. اهداف این مرکز

ترویج ارزشهای والای اسلام با آموزش و تحقیقات می باشد. ریاست آن به عهده دکتر

عبدالرحمن الشقیری است.

۷- مرکز تحقیقات و مطالعات اسلامی ملک فیصل؛ در شهر ریاض به سال ۱۹۸۳ م تأسیس

گردید و تحقیقاتی در حوزه های مختلف تمدن اسلامی انجام می دهد. هیأت انگلیسی این مرکز در سه شهر ریاض, جده و دمام شعبه دارد.

۸- مرکز تحقیقات فرهنگی کشورهای خلیج فارس زیر نظر دبیرخانه اتحادیه عرب اداره می شود.

۹- شعبه منطقه ای آرشیو عربی شورای بین المللی (آربیکا)؛ مرکز آن در شهر ریاض

می باشد و تعهد همکاری  با  یونسکو و دیگر سازمانهای بین المللی را داده است. اعضای

این مرکز شامل ۲۰ کشور عربی هستند.

خاستگاه تشیع در عربستان:

نظریه ی اکثر قریب به اتفاق شیعیان بر آن است که تشیع همزاد اسلام  است و ما اگر این نظریه را بپذیریم، باید ورود تشیع به عربستان را همزمان با ورود پیامبر به عربستان بدانیم اما اگر بخواهیم خاستگاه ورود تشیع به معنای دسته و گروهی مشخص و به طور کلی فرقه ای مشخص با عقاید مشخص به عربستان را بیابیم، ناچارا باید به خاستگاه تشیع در بحرین رجوع کرد. بحرین امروزه یکی از مراکز مهم تشیع در دنیا به شمار می آید و بعد از ایران و عراق، می توان بحرین را به لحاظ سابقه تاریخی سومین مرکز تشیع معرفی کرد. ساکنان بحرین در سال هفتم یا هشتم هجری بدون هیچ گونه درگیری ای به اسلام گرویدند اما در مورد خاستگاه تشیع در بحرین باید گفت که درواقع ابان بن سعید که از طرف رسول خدا(ص) حکمران بحرین بود، بذر تشیع را در بحرین پاشید، چرا که اسلامی را که او به مردم بحرین معرفی و عرضه کرد،‌ ثمره ولایت از آن چیده شد اما مذهب تشیع به صورت رسمی‌، چنانکه از اکثر منابع شیعی بر می آید، در زمن خلافت علی(ع) و از طریق والیان آن حضرت در بحرین نظیر عمر بن ابی سلمه راه یافت و مبدا تشیع در بحرین، قبایل اصیل عرب بودند که بعدها این قبایل به تدریج گسترش پیدا کردند و به تدریج شهرنشین شدند و مذهب تشیع را به مناطق مجاور انتقال داده که شیعیان امروز منطقه شرقی عربستان، وارث آنان به شمار می آیند. بنابراین خاستگاه تشیع در عربستان به زمان امام علی(ع) بر می گردد[۷].

شیعیان عربستان:

شیعیان عربستان در استان شرقی دوازده امامی هستند و آنها در حیاتی ترین منطقه استراتژیک این سرزمین پادشاهی سکونت دارند. منطقه ای که شیعیان در عربستان سعودی در آن زندگی می کنند به چند لحاظ اهمیت دارد: اول اینکه این منطقه از جمله مناطقی است که بیشترین و بزرگترین حوزه های نفتی کشور و جهان را در خود جای داده است و این خود یک امتیاز برای شیعیان عربستان نسبت به دیگر مردم عربستان می باشد و دوم اینکه شیعیان این استان از لحاظ امنیت بین المللی و تجارت جهانی نقش بسزایی بر ثبات اقتصادی کشور دارند و سوم اینکه شیعیان عربستان در منطقه ای قرار دارند که این منطقه در نزدیکی سه کشوری که اکثر آنها شیعه هستند یعنی ایران و عراق و بحرین قرار دارد و با آنها رابطه دارند. [۸]

آمار شیعیان عربستان که در استان شرقی متمرکز شده اند را حدود ۵ درصد از کل جمعیت عربستان یعنی ۹۷۰۴۵۲ نفر دانسته اند که البته این آمار از گروههای ضد شیعی عربستان نقل شده است.

وهابیت:

احیای جنبش احیاگری وهابی در عربستان به مثابه ی یک مذهب، بر روی جوامع شیعه عربستان تاثیر گذاشت و این تاثیر را فواد ابراهیم این گونه بیان می کند: « تلاش برای دستیابی به نوعی استیلا و تفوق با تکیه بر کاربرد افراط گونه مذهب به مثابه یک دستاویز»[۹]

به خاطر عقاید وهابیون، حکومت آل سعود که جنبش وهابیت در صدر آن قرار دارد، این گونه تصور می شود که این حکومت بر اساس تکفیر جوامع همسایه با هدف مشروعیت بخشیدن به تجاوز و تعرض به سرزمینشان، اشغال مناطق آنان و مصادره اموالشان بیان نهاده شده است.

از زمانی که وهابیون به منطقه ای به نام نجد در عربستان هجرت کردند و در آن جا سکنی گزیدند، این منطقه به سرزمین هجرت و ساکنان آن به مهاجرون معروف شدند و بسیاری از پیروان شیخ محمد بن عبدالوهاب-بنیان گذار وهابیت- به دو منطقه دارالاسلام و دارالحرب تقسیم کردند که هر کس با محمد بن عبدالوهاب می بود در دارالاسلام قرار داشته و بقیه در دارالحرب. بدین ترتیب خاندان سلطنتی آل سعود در حال حاضر به پایگاه و حامی وهابیت تبدیل شده و مشروعیت خود را هم بر این اساس بنا نهاده اند تا جایی که می توان گفت بدون ظهور وهابیت، خاندان سلطنتی سعودی مشروعیت حکمرانی بر عربستان سعودی کنونی را نمی یافت.

تاثیر وهابیت بر شیعیان عربستان:

شیعیان استان شرقی دائما در معرض رفتارها و عملکردهای تبعیض آمیز از سوی حکومت سعودی بوده اند و با شیعیان به عنوان شهروندان درجه دوم نسبت به دیگر مسلمانان عربستان رفتار می شود. نگاه وهابیون نه تنها به شیعیان بلکه به اکثر مسلمانان به گونه ای است که عبادت آنها را نوعی شرک تلقی می کنند. وهابیون گاها به مناطق شیعه نشین حمله می کردند و مکانهای عبادت آنها نظیر حسینیه و حرم ها را خراب می کردند و به اعتقاد خودشان این مناطق را از مظاهر شرک و بت پرستی تهی می کردند مانند حمله به حساء در سال ۱۷۹۱ که به هدف پاکسازی این مناطق از بت ها،تمثال ها و تصاویر پذیرفته بود[۱۰]

وضعیت شیعیان در سه مرحله حکومت سعودی:

مرحله اول(۱۷۹۰-۱۸۲۴): در این دوران شیعیان در تگنا بودند و حکومت وهابی سعودی چندین مرتبه نه تنها به مناطق شیعه نشین عربستان بلکه به مناطقی چون کربلا هم یورش برده و اموال شیعیان را غارت کرده و شیعیان را وادار می کردند تا از اعتقادات وهابی پیروی می کنند.

مرحله دوم(۱۸۲۴-۱۸۹۱): این دوره آرامش و وقفه های نسبی ای را در پی داشت و حاکم سعودی، فیصل بن ترکی درصدد جلب وفاداری مردم حساء و قطیف در آمد و سعی داشت که آرامش و صلح را در میان شیعیان برقرار سازد و اما از آن طرف اجبارهای یکی از علمای وهابی به نام شیخ عبد الرحمن بن حسن الشیخ به ترکی مبنی بر تحمیل اعتقادات وهابی بر شیعیان، کار را سخت می کرد.

مرحله سوم(۱۹۰۲-…….): باز حکومت سعودی در پی باز پس گیری مناطق حساء و قطیف درآمد و هر چند که مردم این مناطق خودشان تسلیم شوند اما باز هم مورد سرکوب و یورش قرار می گرفتند. عبدالعزیز السعود، معروف به ابن سعود، حاکم سومین مرحله، علمای شیعه حساء را گرد هم آورده بود و آنها را وادار کرده بود که او را به عنوان امیر خود بشناسند و از اصول وهابیت پیروی کنند و شرایط بسیار نسبی ای هم که شیعیان داشتند، تقریبا از آنها سلب شد.

تشیع در عربستان :

اساسا نقطه آغاز تشیع در جهان اسلام حجاز و به‌طور مشخص مدینه منوره بوده است که گروهی از صحابه پیامبر(ص) همچون ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و … – به پیروی از نص و اشاره پیامبر اعظم(ص- ) هسته اولیه تشیع را در مدینه تشکیل دادند. بعدا در همان قرن اول تشیع به عراق و ایران نیز راه یافت ولی همواره در مدینه نیز گروهی از شیعیان حضور داشتند. امروزه نیز گروهی از شیعیان که به “نخاوله” شهرت دارند، در این شهر مقدس سکونت دارند.

شیعیان حدود %۱۰ از مردم عربستان را تشکیل می دهند یعنی جمعیت آنها حدود ۲۷۰۰۰۰۰نفر است. آنان غالبا در مناطق شرقی (احساء ، قطیف) سکونت دارند. این مناطق در سال ۱۹۱۳م به دولت جدید عربستان ملحق شده است. هنگامی که ملک عبدالعزیز منطقه شرقی را به قلمرو خود ضمیمه کرد شیعیان با او توافق کردند که بتوانند شعایر مذهبی خود را آزادانه به جا آورند. برخی از شیعیان نیز در حجاز و بویژه مدینه منوره سکونت دارند. شیعیان اسماعیلی و زیدی نیز در “نجران” و جنوب سکونت دارند. تنها در ریاض ۳۰ هزار شیعه هستند که برای کار و تجارت به آنجا آمده اند.
فعالیتهای شیعیان عربستان :

در سال ۱۹۶۸م گروهی از شخصیتهای شیعه جنبش “طلائع الرسالیین” را تاسیس کردند که از دل آن در سال ۱۹۷۵م سازمان “الثوره الاسلامیه” بیرون آمد. همچنین شیعیان عربستان در سال ۱۴۰۰ق دست به مخالفتها و نا آرامی علیه دولت سعودی زدند که سرکوب و بسیاری از آنها دستگیر ، شکنجه و شهید شدند.
سازمان “الثوره الاسلامیه”(انقلاب اسلامی) پس از جنگ خلیج فارس(اوایل دهه نود) از شکل انقلابی خود فاصله گرفت و نام خود را به “الحرکه الاصلاحیه” (جنبش اصلاح طلب) تغییر داد و اعلام کرد که خود را یک جنبش وطن پرست می‌داند و در پی مطالبات همه مردم عربستان، بویژه شیعیان از دولت سعودی است. رهبری این جریان را گروهی از شیعیان سعودی ساکن انگلستان و آمریکا بر عهده داشتند. “شیخ حسن صفار” که مقیم دمشق بود رهبری سیاسی آنها را بر عهده داشت و مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی (مقیم ایران) مرجع تقلیدشان بود.

این جنبش فعالیت رسانه ای بارزی را در خارج از کشور سامان داد و کتابها و نشریاتی منتشر نمود و یک کمیته بین المللی حقوق بشر را تاسیس و با سازمان عفو بین الملل ارتباط برقرار کرد. سرانجام در اثر فعالیتهای این جنبش و پس از جنگ خلیج فارس، دولت عربستان مجبور شد به بهبود روابط با آنان اقدام کند بنابراین در سال ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م مذاکراتی برای بهبود روابط آغاز شد. در نتیجه این مذاکرات ۴۰ تن از زندانیان سیاسی شیعه آزاد شدند و اجازه ورود اعضای جنبش به داخل کشور را صادر شد و دولت بررسی مطالبات شیعیان را آغاز نمود.

اکنون که بیش از ۱۵ سال از آن تاریخ می گذرد هنوز اکثر مطالبات شیعیان یا محقق نشده یا در حد نازلی تحقق یافته است. از این رو اخیرا برخی از شخصیتهای شیعه همچون “حمزه الحسن” مجددا از طریق رسانه ها اعتراضات خود نسبت به دولت سعودی را تشدید کرده اند. دولت سعودی گرچه مذهب تشیع را عملا پذیرفته اما قانونی در این باره وضع نکرده و شیعیان در قبال فشارها و حملات رسانه ای، دستاویز قانونی محکمی برای دفاع از خود ندارند. شیعیان در ساخت مساجد آزادند اما بازسازی مراقد امامان بقیع(ع) و ساخت حسینیه همچنان ممنوع است. در امور دینی مثل نماز جماعت و جمعه و جلسات قرآن آزادی وجود دارد. هر چند اگر احساس شود که این فعالیت ها در حال گسترش است، جلوگیری می کنند. در مناطقی که شیعیان در اقلیت هستند، محدودیت‌ها بیشتر است. اهانتهای نویسندگان سلفی به شیعیان در روزنامه ها و شبکه های تلوزیونی و سایتهای اینترنتی عربستان همواره بوده و ممانعت نشده است.

در سالهای اخیر از سوی علمای شیعه تلاشهایی صورت گرفته که با علمای میانه رو وهابیت ارتباط برقرار شود تا حساسیت آنها به تشیع کاهش یابد اما بسیاری از علمای معتدل وهابی از ترس تندروها جرات نزدیکی به شیعیان را ندارند. مثلا هنگامی که از “سلیمان العوده”(وهابی تجدیدنظرطلب) دعوت شد تا از مناطق شیعه بازدید نماید وی گفت” از تندروها می ترسم.” با اینهمه اخیرا قلمهای وهابی جدیدی در روزنامه ها خواهان اعتدال در برخورد با شیعیان می شوند.

نحوه برخورد دولت عربستان با شیعه مربوط به شخص ملک فهد یا ملک عبدالله نیست. در دیدگاه دولت سعودی اوضاع داخلی ، منطقه ای و جهانی بسیار مهم است. در واقع دولت عربستان رابطه خود با شهروندان را با توجه به رویدادهای منطقه تنظیم می کند. نکته دیگر این‌است که بهبود روابط ایران و عربستان به نفع شیعیان در عربستان و کل منطقه است و اثر مستقیم بر اوضاع شیعیان دارد.

مهمترین شخصیتهای شیعه در عربستان سعودی:

علمای دینی شیعه در عربستان سعودی از زمان تاسیس سلسله پادشاهی سعودی در این کشور نقش مهمی در انسجام داخلی درون گروهی و روابط با دولت وهابی داشته اند. آنها برای کسب اهداف مذهبی و طائفه ای خود هم به مبارزه برخاستند و هم از طریق گفتگو با مسئولان دولتی اهداف خود را مطالبه میکردند.

آنان با اینکه از لحاظ سیاسی با حاکمان سعودی اختلاف نظر داشتند اما با آنها مماشات کرده و به توافق هائی نیز رسیده اند. آنها با رد هرگونه ائتلاف سیاسی و نظامی با گروههای رقیب منطقه ای مانند ترکهای عثمانی و انگلیسی ها از ایجاد ائتلاف سیاسی با آنها برعلیه نظام سعودی استنکاف و دوری می کردند.

در طول این سالها دو موضوع اصلی کانون مطالبات این طائفه اقلیت را در سعودی تشکیل می داد. اول تضمین آزادی برای انجام فرائض دینی و دوم برابری اقتصادی و سیاسی با دیگر شهروندان عربستان سعودی.

ذیلا به معرفی مهمترین شخصیتهای دینی شیعه در عربستان سعودی (براساس سال تولد)می پردازیم. آنها نقش بارزی در ایجاد موازنه سیاسی و اجتماعی در جامعه شیعی داشتند:

- الشیخ محمد بن ناصر النمر (۱۸۵۶- ۱۹۲۷م).

- الشیخ حسن علی البدر (۱۸۵۷- ۱۹۱۳م).

- الشیخ علی بن حسن علی الخنیزی (۱۸۶۸- ۱۹۴۳م).

- الشیخ موسى بن عبد الله أبو خمسین (۱۸۷۴- ۱۹۳۲م).

- الشیخ عبد الحمید بن الشیخ علی الخطی (۱۹۱۰- ۲۰۰۱م).

- الشیخ باقر موسى عبد الله أبو خمسین (۱۹۱۵- ۱۹۹۲م).

- الشیخ محمد بن سلمان الهاجری ( ۱۹۲۳- ۲۰۰۴).

- السید حسن باقر العوامی (ولادت ۱۹۲۴م).

- الشیخ عبد الهادی بن الشیخ میرزا الفضلی (ولادت ۱۹۳۵م).

- السید علی السید ناصر السلمان (ولادت ۱۹۴۴م).

- الشیخ حسن موسى الصفار (ولادت ۱۹۵۶م).

۱- الشیخ محمد بن ناصر النمر (۱۸۵۶- ۱۹۲۷م):وی در شهر عوامیه در قطیف عربستان متولد شد. با صرف ۱۸ سال سکونت در نجف اشرف، علوم دینی را در این شهر فراگرفت و علیرغم ضعف شدید در بینائی توانست با تلاش بسیار به مرتبه اجتهاد دست یابد.

شیخ نمر در سال ۱۹۲۷ به دار فانی رفت و در شهرش عوامیه مدفون شد.

۲- الشیخ حسن علی البدر (۱۸۵۷- ۱۹۱۳م):شیخ حسن البدر یکی از بزرگترین مجتهدین قطیف و از مخالفان بیعت با ملک عبدالعزیز ال سعود بود زیرا از نیرنگ بدوها(گروهی متشکل از اعراب بدوی و وهابیان متعصب در میان سربازان ملک عبدالعزیز بودند که کشتن مخالفین ایدئولوژیکی خود را حلال می دانستند

۳- الشیخ علی بن حسن علی الخنیزی (۱۸۶۸- ۱۹۴۳م):وی متعلق به یکی از خاندان قدیمی قطیف می باشد.

وی در سال ۱۹۴۳ در بحرین فوت کرد و پیکرش به قطیف منتقل و در آنجا دفن شد.

۴- الشیخ موسى بن عبد الله أبو خمسین (۱۸۷۴- ۱۹۳۲م):وی یکی از بزرگترین مجتهدان شیعی در منطقه احساء بشمار می رود. این عالم دینی در شهر هفوف متولد شد و در ۱۲ سالگی برای فراگیری دروس دینی به نجف اشرف مهاجرت کرد. وی از دست بزرگترین علمای حوزه علمیه درجه اجتهاد کسب کرد و شایسته مرجعیت نیز شناخته شد.

۵- الشیخ عبد الحمید بن الشیخ علی الخطی (۱۹۱۰- ۲۰۰۱م):وی در ۱۹۱۰ در شهر قطیف متولد شدوی پس از اتمام سطوح در دروس خارج فقه بزرگترین علمای حوزه حاضر شد و در مجموعه‌ای از علوم مانند فقه، قضاوت، منطق و اصول فقه سرآمد شد.

۶- الشیخ باقر موسى عبد الله أبو خمسین (۱۹۱۵- ۱۹۹۲م):ایشان در شهر هفوف متولد شد و در سایه پدر که از علمای بزرگ احسا بود پرورش یافت. بعد از اتمام تحصیلات درکنار تدریس امور دینی، برخی از فعالیتهای دینی و اجتماعی مانند ایجاد موسسات مذهبی، گرداوری میراث علمی و ادبی در احسا و ایجاد تسهیلات برای اعطاء اراضی از سوی دولت را نیز انجام داد. سرانجام وی در قبرستان بقیع در مدینه مدفون شد برخی از کتب شعر و تاریخ و اخلاق که بارزترین آن تاثیر تشیع در ادبیات عرب است از نتایج تحقیقات علمی وی بشمار می رود.

۷- الشیخ محمد بن سلمان الهاجری (ولادت ۱۹۲۳- ۲۰۰۴):شیخ محمد در ۱۹۲۳ در هفوف متولد شد و بعد از فراگیری دروس اولیه قرآن و نوشتن و خواندن به فراگیری ادبیات عرب، فقه و اصول دین پرداخت در سال ۱۹۴۵ به عراق مهاجرت کرد و بعد از ده سال اقامت در نجف، از دست مرااجع آن زمان اجازه اجتهاد دریافت نمود.

۸- السید حسن باقر العوامی (ولادت ۱۹۲۴م):سید حسن در سال ۱۹۲۴ در قطیف متولد شد و در زمان تحصیلات به تحصیل دانش فقه، اصول دین، منطق و بلاغت پرداخت. مقالات ادبی و تاریخی وی در دو مجله«واحه» و «کلمه» که در قطیف منتشر می شد به چاپ می رسید. تالیفاتی از جمله دنیای عرب و اسلام و الضائعون و همچنین برخی از مطالب اجتماعی از وی به چاپ رسیده است.

۹- الشیخ عبد الهادی بن الشیخ میرزا الفضلی (ولادت ۱۹۳۵م):شیخ عبدالهادی در روستای صبخه در شهر بصره متولد شد. وی پس از گذراندن دروس حوزه در نجف اشرف لیسانس و فوق لیسانس زبان عربی را فرا گرفت و پس از بازگشت به کشور از سوی دانشگاه ملک عبدالعزیز در جده برای دریافت دکترای ادبیات عربی وارد دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره شد. نامبرده در برخی از فعالیتهای ادبی و فرهنگی مشارکت نموده و عضو انجمن ادبی و عضو هیات موسس دانشگاه اسلامی در ایالات متحده می باشد.

۱۰- السید علی السید ناصر السلمان (ولادت ۱۹۴۴م):سید علی در سال ۱۹۴۴ در نجف اشرف متولد شد. وی پس از تحصیل علوم حوزوی در نجف اشرف توانست گواهی نامه لیسانس از دانشکده فقه در رشته فلسفه را دریافت کند. وی رسالاتی از جمله خانواده سلمان، روح انسان و مادیت و نظریه معرفت(پایان‌نامه دوره لیسانس فلسفه)نوشته است.

۱۱- الشیخ حسن موسى الصفار (ولادت ۱۹۵۶م):شیخ صفار از مهمترین شخصیتهای رهبری اصلاحی شیعه در عربستان به شمار می‌رودکه در قطیف بدنیا آمد.

بعد از فراگیری مقدمات برای تکمیل تحصیلات سفرهایی به کویت، نجف اشرف و ایران داشته است. این اندیشمند دینی با طرح مباحثی در خصوص فکر دینی معاصر و نوآوریهای دینی و همچنین تلاش برای تربیت طلاب جایگاه باازشی در توسعه بیداری دینی دارد. وی پیشنهادهای مهمی برای نزدیکی به رهبری جناح سلفی و افتتاح گفتگو و دیالوگ با آنها و مسئولین دولتی را ارائه داده است. از وی تالیفات و تحقیقات فرهنگی در زمنیه های مختلف وجود دارد . وی در این تالیفات آراء جدید و روشنفکرانه‌ای در خصوص مسائلی همچون نوآوری، تجدد اسلامی، صلح اجتماعی، همزیستی مسالمت آمیز و گفتگو با دیگران ارائه کرده است.

برخی از کتابها و مباحث وی به برخی از زبانهای خارجی نیز ترجمه شده است از جمله آنها می توان به وطن و شهروندی، کثرت گرائی و ازادی در اسلام، دستاوردهای وحدت و واقعیت تجزیه در دنیای اسلام، تنوع و همزیستی مدخلی برای شرکت در ایجاد تمدن و .. اشاره کرد.[۱۱]

وضعیت شیعیان معاصر عربستان:

موقعیت جغرافیایی و جمعیتی شیعیان اثنا عشری در کشور عربستان سعودی:

نحوه پراکنده گی جغرافیایی شیعیان در عربستان سعودی به این گونه است که در حال حاضر، شیعیان عربستان بیشتر در استان شرقی ظهران و در شهرهای قطیف و احساء سکونت دارند و البته علاوه بر این مناطق، در مناطق شمالی و جنوبی این کشور نیز اقلیت شیعه موجود است.

منطقه شرقیه عربستان که اکثریت شیعیان در آنجا زندگی می کنند، از نظر وسعت حدود ۷۵۹۲۶۸ کیلومتر مربع می باشد که در بین چهارده منطقه ای که عربستان را تشکیل می دهند، از همه وسیع تر است و از لحاظ جمعیت، بعد از مکه و ریاض، قرار دارد. منطقه شرقیه از ثروت های طبیعی مانند نفت و محصولات متعدد کشاورزی برخوردار است، لیکن یکی از محروم ترین نواحی این کشور محسوب می شود.

علاوه بر این مناطق، شیعیان در مناطق دیگر عربستان حضور دارند، اما جمعیّت شان در اقلیت می باشد. از طرف دیگر، موقعیت جمعیتی شیعیان به تبع موقعیت جغرافیایی قابل ارزیابی است به این معنا که گفته می شود عربستان سعودی بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر جمعیت دارد که با احتساب ۷ میلیون نفر اتباع کشورهای دیگر شاغل در عربستان، این کشور تقریباً بین ۲۰ تا ۲۲ میلیون نفر جمعیّت دارد که جمعیت شیعیان  در حال حاضر ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر می باشد.

وضعیت اقتصادی شیعیان:

شیعیان استان شرقی عربستان سعودی همیشه در وضعیت اقتصادی پایین تری نسبت به دیگر گروههای جامعه ی عربستان بوده اند. مثلا اختصاص برق به جامعه عربستان مناطق شیعه نشین ولتاژ برق آنها ۱۱۰ ولت و ولتاژ برق مناطق سنی نشین ۲۲۰ ولت می باشد و این تنها یک نمونه از سیاست های تبعیض گرایانه سعودی علیه شیعیان می باشد.

بر خلاف باورها که اکثرا بر این باورند که استان شرقی از ثرونمندترین استان های جهان می باشد اما در گزارشی که توسط کمیته بین المللی حقوق بشر وکلای مینه سوتا در سال ۱۹۹۶ منتشر شده، عکس این سخن را بیان می کند:« استان شرقی یکی از فقیرترین مناطق عربستان سعودی است. دولت، هزینه های کمتری را برای اجرای پروژه های عمرانی، جاده ها، بهداشت و آموزش در استان شرقی در مقایسه با مناطق دیگر صرف کرده است. زاغه نشینی در این مناطق تا اوائل دهه ی ۱۹۸۰ همچنان متداول بوده و شهرها و مناطق شیعه نشین همچنان فاقد امکانات و تسهیلات مدرن بهداشتی و درمانی هستند که در شهرهایی چون ریاض و جده قابل دسترسی است. این وضعیت تا سال ۱۹۸۷ که دولت سعودی بیمارستان قطیف- نخستین بیمارستان مدرن در استان شرقی- را بنا نهاد، ادامه داشته است[۱۲].

مشکلات اقتصادی شیعیان استان شرقی از سال ۱۹۱۳ فزونی یافت و در سال ۱۹۷۳ با گران شدن بهای نفت، شیعیان در وضعیت اقتصادی بسیار مشقت باری فرو رفتند. با وجود اینکه استان شرقی از مناطق نفت خیز جهان می باشد و ساکنان این منطقه شیعیان هستند اما از شیعیان کمتر به عنوان نیروی کار متخصص در صنعت نفت استفاده می شود.

وضعیت مذهبی شیعیان:

عربستان سعودی در بحث مذهبی هم، تبعیض های مذهبی بسیار شدیدی را به کار می برند و در واقع این تبعیض های مذهبی بیشتر به طرف شیعیان روانه است به طوریکه جامعه عربستان سعودی، شیعیان را از جایگاه هم سطح و هم تراز با سایر مسلمانان محروم کرده است.

شیعیان قطیف مراسم سوگواری روز عاشورا را برگزار می کنند و وعّاظ شیعی می توانند لباس روحانیون شیعه را بپوشند، مؤذن می تواند سومین شهادت اذان یعنی  اشهد ان علی ولی الله را بر زبان بیاورد ولی شیعیان احساء نمی توانند این شهادت را بر زبان بیاورند و وعاظ این منطقه حق ندارند لباس روحانیون را بر تن کنند و عمامه بر سر بگذارند.

وضعیت شیعیان مدینه با شیعیان مناطق مذکور کاملاً متفاوت است. مساجد و حسینیه های مدینه ویران و تخریب شده اند. شیعیان حق ندارند مذهب خود را آشکار کنند و یا آئین های مذهبی را در محافل عمومی و به صورت علنی برگزار کنند. آنان نمی توانند اذان بگویند و لباس روحانیون را بر تن کنند. همچنین حق ساخت حسینیه و مسجد به طور کلی از آنان سلب شده و فقط می توانند نماز جماعت را در سالن برگزار کنند.

شیعیان حق ندارند با دیگر مسلمانان ازدواج کنند، زیرا از نظر حکومت، بر اساس قرآن، مسلمین می توانند با زنان غیر مسلمان که اهل کتابند ازداوج کنند، ولی نمی توانند با غیر مسلمانان به ویژه شیعیان ازدواج نمایند.

شیعیان به طور رسمی شغل قصابی را در عربستان نمی توانند برگزینند چرا که مطابق فتوای وهابیون این شغل مخصوص مسلمانان است در حالی که شیعیان مشرکند و همچنین معتقدند که خوردن گوشتی که توسط یک رافضی(شیعه) ذبح شده، حرام است. نمونه ای دیگر درمورد اینکه شیعیان حق ازدواج با مسلمانان را ندارند و تمامی این احکام را آنها از قرآن برداشت کرده اند.

همچنین حقوق مذهبی شیعیان هم همواره محکوم گشته است مثلا شیعیان حق اجرای اعمال و آداب مذهبی خود، ساخت مسجد وحسینیه ها را ندارند. به نظر بنده این ها هیچ کدام جای تعجب و شگفتی نیتست چرا که این قوانین تقریبا در همه کشورها اجرا می شود به عبارتی مسئولان هر کشوری حق اجرای هر نوع قوانین داخلی کشور را دارند. یعنی گروه حاکم در یک کشور، سعی می کند که اولا از بعضی از فعالیتهای مذهبی آنها جلوگیری کرده و ثانیا سعی در این امر دارد که دیگر گروهها را هم به کیش خود در آورد و در صورت مخالفت آن گروهها انواع سختی ها را(البته نه به این شدت عربستان سعودی ) بر آنها تحمیل می کنند. در عربستان هم که فرقه وهابیت حاکم است، اعتقادات خاصی برای خود دارند و بر روی این اعتقادات خود ایمان راسخی دارند و یکی از این اعتقادات آنها این است که شیعیان را طبق استدلالهایی- که البته از نظر عقلی پذیرفتنی نیست- مشرک می دانند همانگونه که ما شیعیان، قوانین خاصی را درمورد آنها به اجرا در می آوریم. ما شیعیا معتقدیم که مثلا گوشت ذبح شده توسط یک غیر مسلمان را نمی توان خورد و وهابیون هم همین عقیده را دارند اما مصداق ها متفاوتند.

از نمونه های دیگر محرومیت های مذهبی اینکه ترویج فرهنگ مذهبی شیعه در عربستان سعودی ممنوع است[۱۳].

وضعیت سیاسی شیعیان

اگر بخواهیم وضعیت شیعیان در پادشاهی سعودی را به لحاظ اجتماعی و سیاسی بررسی کنیم، تنها مسیر پیش روی ما این است که قبل از هر چیز دریابیم که رابطه و نوع نگاه حکومت آل سعود با شیعیان عربستان چگونه است.

حکومت آل سعود از ابتدای روند استقرار تاریخی اش در عربستان سعودی از قرن هیجدهم میلادی، پیوند استراتژیک و تاریخی با مذهب نو ظهور وهابّی برقرار نموده است. و در حقیقت، وهابیّت ایدئولوژی رسمی حکومت سعودی است که از قرن هیجدهم تا کنون پایه های مشروعیت مذهبی و سیاسی رژیم سعودی را فراهم نموده است.

از طرف دیگر، وهابیت، که خود را جزء مذهب تسنن می داند، دشمنی و مخالفت عمیق و جوهری با آموزه های شیعه و شیعیان دارد. این مخالفت که تا سرحدّ جنون و دشمنی بی چون و چرا اوج می گیرد، به نحوی است که از نظر وهابی ها، شیعیان کافر می باشند و مروِّج شرک معرفی می شوند. شیعیان از اصول توحید تجاوز کرده و مرتکب گناه بدعت شده اند، گناهی که مجازات آن مرگ است.

در استان شرقی عربستان که اکثریت جمعیت بومی آن را شیعیان تشکیل می دهند، شیعیان حق ندارند یک شهر، روستا و حتی اقامتگاهی را اداره کنند و یا تصدی مناصبی همچون ریاست شهرداری، کلانتری یا یک گروه را در دانشگاه های دولتی عهده دار شوند. در احساء، شیعیان حتی نمی توانند معاون مدرسه ابتدایی شوند.

وضعیت فرهنگی شیعیان:

حقوق شیعیان در بعد فرهنگی در سه حوزه آموزشی، دینی و حقوقی نقض می شود.

دانش آموزان شیعه در مدارس دولتی مجبورند اصول و مبانی عقیدتی وهابیون را فرابگیرند، این در حالی است که وهابیون با نهایت خشونت، تشیع را نفی می کنند. در یکی از متون درسی به نام تاریخ حکومت اسلامی که در مقطع راهنمایی به دانش آموزان تدریس می شود، تشیع به عنوان مذهبی الحادآمیز و گروندگان به آن، خائن به اسلام معرفی شده اند. در کتاب درسی دیگری به نام فرهنگ اسلامی که در دانشگاه دولتی شاه عبدالعزیز جده تدریس می شود، مذهب تشیع به عنوان پناهگاه و مأمن کسانی که درصددند اسلام را نابود کنند یا تلاش می کنند عقاید یهودیان، مسیحیان، زردتشتیان و هندوها را به اسلام ترزیق نمایند، معرفی شده است.

شایان ذکر است که آموزش های دینی به عنوان یکی از بخش های اصلی دوره های آموزشی مدارس دولتی محسوب می شوند و اصول و عقاید وهابیت در مدارس بومی و دانشگاه ها تدریس می شود. این در حالی است که تعلیم ادبیات و تاریخ شیعی حتی در مدارسی که اکثریت دانش آموزان آن شیعه اند ممنوع است. از این گذشته، شیعیان از حق داشتن مدارس دینی یا حوزه علمیه محرومند و نمی توانند برای تعلیم عقاید شیعی به کودکان خود، برنامه های آموزشی تدوین کنند.

در واقع، به دلیل همین وضعیت تحقیرآمیز و آزاردهنده آموزشی، وضعیت تحصیلات رسمی در میان شیعیان عربستان، چندان مساعد نیست. در حوزه حقوقی و قضایی، شیعیان بر خلاف اهل تسنن و وهابیون، از هر گونه پایگاه حقوقی و قانونی محروم اند. نحوه برخورد نظام حقوقی عربستان با شیعیان و وهابیون یکسان نیست وچون شیعیان به عنوان رافضی یا مرتد تلقی می شوند شهادتشان در دادگاه های سعودی بی اعتباراست. اگر بین شیعه وسنی نزاعی درگیرد، شهادت طرف شیعه، رد و شهادت طرف سنی معتبر تلقی می شود.

منابع:

محمدی آشتیانی، علی، شناخت عربستان، اول، تهران، مشعر، ۱۳۸۱ش؛ گودوی، ویلیام، عربستان سعودی، ترجمه فاطمه شاداب، اول، تهران، شمشاد، ۱۳۸۳ش؛ مؤسّسه آموزشی و پ‍‍ژوهشی امام خمینی(ره)، جغرافیای جهان اسلام، مرکز انتشارات، ۱۳۸۵ش؛ اسلامی، محسن، عربستان سعودی در یک نگاه، نشر فقاهت، چاپ دوم،۱۳۸۶ش؛ فؤاد ابراهیم، شیعیان عربستان، ترجمه سلیمه دارمی و فیروزه میر رضوی، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، چاپ اول، اسفند ۱۳۸۶ش؛ گروه تاریخ، تاریخ کشورهای اسلامی، شرکت نشر ایران، ۱۳۷۴ش.

دکتر علی اکبر فیاض، تاریخ اسلام، دانشگاه تهران، چاپ نهم، بهار ۱۳۸۷ش؛ دانشگاه ادیان و مذاهب، خاستگاه تشیع در بحرین، رضا اسلامی، هفت آسمان، شماره ۲؛ سایت مجمع جهانی شیعه شناسی؛ سایت باشگاه اندیشه؛ سایت کانون اندیشه جوان؛ سایتهای مختلف دیگر درمورد شیعیان عربستان؛ مصاحبه حضوری با اساتید متخصص همچون دکتر علی ایمانی.

پی افزودها:

[۱]. تاریخ اسلام، ص ۴۳


[۲]. تاریخ کشورهای اسلامی، ص ۱۶۳


[۳]. جغرافیای جهان اسلام(عربستان)، ص ۱۹۰


[۴]. عربستان سعودی در یک نگاه، ص ۱۵


[۵]. همان.


[۶]. عربستان سعودی در یک نگاه، ص ۳۵


[۷]. خاستگاه تشیع در بحرین، ص ۳۱


[۸]. شیعیان عربستان، ص۲۱-۲۳


[۹]. همان، ص۲۵


[۱۰]. همان، ص ۳۱


[۱۱]. سایت باشگاه اندیشه، به نقل از الجزیره نت


[۱۲]. شیعیان عربستان ص۴۵


[۱۳]. همان ص۵۶.


ابراهیم سلیمی نوه / کارشناسی ارشد مطالعات تاریخ تشیع

مطالب مرتبط

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش